کاش مي شد قلب ها آباد بود !
کينه و غمها به دست باد بود !
***
کاش مي شد دل فراموشي نداشت !
نم نم باران هم آغوشي نداشت !
...***
کاش مي شد کاش هاي زندگي !
گم شوند پشت نقاب بندگي !
***
کاش مي شد کاش ها مهمان شوند !
در ميان غصه ها پنهان شوند !
***
کاش مي شد آسمان غم گين نبود !
رد پاي قهر و کين رنگين نبود !
***
کاش مي شد روي خط زندگي !
با تو باشم تا نهايت سادگي
چقدرعجيبه که تا مريض نشي کسي برات گل نمي ياره تا گريه نکني کسي نوازشت نمي کنه تا فرياد نکشي کسي به طرفت برنمي گرده تا قصد رفتن نکني کسي به ديدنت نمي ياد و تا وقتي نميري کسي تورو نمي بخشه
دوباره غم بر این دل سایه افکند
...
نهال عمر من از ریشه بر کند
شدم بیمار پرستارم غم امد
شدم بیمار ملاقاتم تب امد