|
|
خودا را بپرست. سخت ترین دو راهی عشق دو راهی بین فراموش کردن و انتظار است گاهی کامل فراموش می کنی و بعد می بینی که باید منتظر می ماندی و گاهی آن قدر منتظر می مانی که می فهمی زودتر از این ها باید فراموش می کردی
عزيز خانوم
dg khaste shodam vagheaN heyli sakhte ke ye nafaro bekhay ama natoni ono dashte bashi midoni man ashghe mr bodam ama alan hame motasefan ke on ashghe man bode halam vaghean bade dg khaste shodam mikham bekhabam va faghat bekhabam va dg hargez az in khab pa nasham asabiyam be hadi ke vaghti ... halam vaghean bade mikham 2bare bosesh konam baghalesh konam begam dostesh daram ama dg nemishe dg nemishe ina az roy dardame dg nemikesham mikham begam vaysa donya man mikham piyade sham dg na tavani daram na omidi be chizi ke mikhastam residam tanha omidamam az dastam raft raft ke raft hala hazeram baray marg nasim mige taze avaleshe parsa mikhad aziyatet konam ama jelosh vay misam mige be to rabti nadare bezar age arom mishe in kara ro bokone dg hal nadaram khodafezi talkh mikonam doa konid az tahe delaton ke rozi baram fatehi bekhonid be hamin zodi
دنبال یک نخ سیگار صبح از خواب بیدار شدی؛ دنبال پاکت سیگار گشتی؛ یک نخ مانده را آتش زدی فنجان قهوه خورده را تا آخر دید زدی؛ وقتی برگشته بود فال آخر شبی را می خواستی برای ... خودت بگیری؛ هنوز دقت چشم هایت از خواب پشت پلک ها بیشتر نشده بود که هوس یک نخ دیگر سیگار به سرت زد؛ حتا یک نخ نبود. نیست. تا لباس پوشیده و خیابان منتهی به کوچه را طی کردن حوصله می خواست آن هم نبود. بی حوصله به فنجان قهوم نگاه کردی؛ شمایل یک نخ سیگار داخل فنجان؛ انگشت اشاره ات را به قهوه خشک کشیدی؛ شمایل همان یک نخ سیگار مانده ته فنجان را کشیدی روی زبان. مکیدی. طعم نیکوتین با قهوه زیاد را حس کردی. فنجان را کنار پاکت خالی سیگار سرجایش گذاشتی. حالا صبح ها از خواب بیدار می شوی بی هیچ نخ سیگاری؛ منتظر یک شمایل از سیگار ته یک فنجان تا انگشت اشاره بکشی به آن. اما؛ بکس بکس سیگار روی هم تلنبار می شود و تو هوس هیچ سیگاری به سرت نمی زند
قرار آمدن داشتی می آیی؟ نمی آیی؟ ... می آیی؟ نمی آیی؟ می آیی! می آیی! امید آمدنت از دست نمی رود اما... می دانی وقتی بیایی اولین چیزی که گم می کنم دست و پایم است؟ آن وقت که دست و پایم گم شود مرا می خواهی؟ نمی خواهی؟ می خواهی؟ نمی خواهی؟ می... نمی... ...
لب های نرماندی نشین بوسه ها ی داغ دیده / از جنگ های نرفته و سپاه متحد دندان / که لنگر به بندر گرفته ... این تخت / فصل هاست فاصله را می شناسد پهلو بگیر تا دیوار برلین در خواب مشترکمان تعبیر شود ! صبح که بیاید فرقی نمی کند این کلاه به سر کداممان گشادی کند هیتلر / از شهوت پریشی موهایت دست نمی کشد...
دیوانه که باشی سهمت از دنیا همین می شود که پیک هایت را به دلخوشی دیگری بزنی ... و مستی را به انفرادی ببری اما آلزایمر به خورد خاطراتی نمی دهی که غربت را / پای مستی رعایت می کند...
پدر / تنگ دستی اش را از تن مانکن ها یی چرتکه می زند که با لباسهایشان / درد مشترک دارد ... مادر ، دور از چشم پدر با خدا روی هم ریخته بهشت را با معشوقش بخوابد بریده ام از شهری که معاشقه هایش انفرادی و قبرهایش دسته جمعی است مبادا مرده ات / دور از چشم بقیه به سیاست خدا پوزخند بزند قصد زدن به دریایی دارم که نهنگ هایش / برای هیچ پیامبری رزرو نشده باشند! انزوا هم بماند برای روشنفکرانی که غربتشان را در آغوش آشنا و غریبه امتحان می دهند..........! هرگز به جهان در طلب حال نبودیم* *لب را به سخن غیر محبت نگشودیم بودیم و کسی پاس نمی داشت که هستیم* *باشد که نباشیم و بدانند که بودیم قـهوه دم می كنم نصـف قاشق سیانور به فنجانت می ریزم.... لبخند كه می زنی ... می گویم : "قـهوه ات سرد شده بگذار عوضش كنم"...! این كار هر شب من است... و من چند سال است كه می خواهم بكشمت! ..............................ولی لبخندت! لبخندت..! لعنت اولین کسی که عاشقش میشی دلتو میشکونه و میره . دومین کسی رو که میای دوست داشته باشی و از تجربه قبلی استفاده کنی دلتو بدتر میشکنه و میزاره میره . بعدش دیگه هیچ چیز واست مهم نیست و از این به بعد میشی اون آدمی که هیچ وقت نبودی . دیگه دوست دارم واست رنگی نداره .. و اگه یه آدم خوب باهات دوست بشه تو دلشو میشکونی که انتقام خودتو ازش بگیری و اون میره با یکی دیگه …… اینطوریه که دل همه آدما میشکنه
سرت توی جادوی کی گرم شد
همون شب که من رو فراموش کرد تو آغوش کی دست و پا می زدی ... ... چراغ اتاقو کی خاموش کرد کی از شعله ی غصه هات گرم شد بگو با کی بودی شبو لعنتی بگو قیمت ناله هات چند بود نفس هاتو دادی به چه قیمتی دارم میرم از زندگیت تا ابد دیگه فکر دیدارتم سختمه بزار باورم شه یه کابوسه که لباس یکی دیگه رو تختمه غرور منو تو به خون می کشی نمیشه دیگه نقش بازی کنی نمیشه تظاهر کنی عاشقی نمیشه دیگه صحنه سازی کنی
تو حتی به یادم نبودی ببین خیانت تو رو تا کجا پست کرد همون عطری که عاشقش بودم یکی دیگه رو جای من مست کرد بگو تا کجاها تو رو بو کشید کی از جسم بی حال تو سیر شد چه جوری بهش زل زدی باهوس که خوابم به این خوبی تعبیر شد ؟ خداحافظ ای خونه ی پرگناه خداحافظ ای لحظه های سیاه نمی دونم این که ازت می گذرم دلیلش چیه عشق یا اشتباه
در روزگاري كه خنـــده مردم از زمين خـــوردن توست.... برخيـــــــــز تا بگريند..... آنان كه مي خنــــد نــد ... (كورش كبير) هفت آبان سالــــروز ولادت كورش كبير گرامي باد "پاينــــــده باد ايران و ايراني
سخت بود رفتنت. اما... سخت تر ، دروغ گفتن بود ، به خودم. سخت تر ، بازی ِ نقش تو بود ، برای خیالم. سخت تر ، گرم کردن آغوشم بود ، جای تو. ... ... ... سخت تر ، بند آوردن اشکهایم بود ؛ جای دستانت.. سخت تر ، خاک کردن روحم بود .. سخت تر ................ مردنم بود بی تو ... دلم دلتنگ توست...
این همه غرور چرا...؟ تاکی دلنوشته هایم را یواشکی درگوش تو زمزمه کنم...؟؟ خسته ام از این بازیه بی سر وته... کاش میشد...!! ممنوعیت هارا ازمیان برداشت... دوست دارم که.....
یه اتاقی باشه گرمه گرم ... روشنه روشن ... تو باشی، منم باشم ... کف اتاق سنگ باشه سنگ سفید ... تو منو بغلم کنی که نترسم ... که سردم نشه ...که نلرزم ... اینجوری که تو تکیه دادی به دیوار ... پاهاتم دراز کردی ... منم اومدم نشستم جلوت و بهت تکیه دادم ... بهت میگم چشماتو میبندی؟ میگی آره! بعد چشماتو میبندی ... بهت میگم برام قصه میگی تو گوشم؟میگی آره! بعد شروع میکنی آروم آروم تو گوشم قصه گفتن ... یه عالمه قصة طولانی و بلند که هیچ وقت تموم نمیشن ... میدونی؟ میخوام رگ بزنم ... رگ خودمو ... مچ دست چپمو ... یه حرکت سریع ... یه ضربه عمیق ... بلدی که؟ ولی تو که نمیدونی میخوام رگمو بزنم ... تو چشماتو بستی ... نمیدونی من تیغ رو از جیبم در میارم ... نمیبینی که سریع می برم ... میبینی خون فواره میزنه ... رو سنگای سفید ... نمیبینی که دستم میسوزه و لبم رو گاز میگیرم که نگم آااخ که چشماتو باز نکنی و منو نبینی ... تو داری قصه میگی... من شلوارک پامه ... دستمو میذارم رو زانوم ... خون میاد از دستم میریزه رو زانوم و از زانوم میریزه رو سنگا ... قشنگه مسیر حرکتش! قشنگه رنگ قرمزش ... حیف که چشمات بسته است و نمیتونی ببینی ... تو بغلم کردی ... میبینی که سرد شدم ... محکمتر بغلم میکنی که گرم بشم ... میبینی نامنظم نفس میکشم ... تو دلت میگی آخی دوباره نفسش گرفت! میبینی هر چی محکمتر بغلم میکنی سردتر میشم ... میبینی دیگه نفس نمیکشم ... چشماتو باز میکنی میبینی من مردم ... میدونی؟ من میترسیدم خودمو بکشم! از سرد شدن ... از تنهایی مردن ... از خون دیدن وقتی بغلم کردی دیگه نترسیدم ... مردن خوب بود، آرومِ آروم ... گریه نکن دیگه! ... من که دیگه نیستم چشماتو بوس کنم بگم دلم میگیرهها ! بعدش تو همون جوری وسط گریههات بخندی ... گریه نکن دیگه خب؟ دلم میشکنه... دلِ روح نازکه ... نشکنش خب...؟ حلالم کن منو عشقم حلالم کن که مجبورم
که راهی جز گذشتن نیست حلالم کن که معذورم حلالم کن اگه حالا تورو تنهات میذارم نه این دل جای دیگه ست و نه از عشق تو بیذارم حلالم کن اگه گفتم توبا دیگری خوشبختی اگه میرم بدون تو نگو بی عشق و سرسختی بگو وقتی دارم میرم با اون آروم آرومی حلالم کن که میدونم تو حالم رو نمیدونی حلالم کن که با چشمات بهم گفتی دوسش داری بذار داغون شه این قلبم بگو تنهاش نمی ذاری حلالم که اون بیشتر لیاقت تورو داره که میدونم واسه چشم تو چیزی کم نمی ذاره حلالم کن نگو ستاره،گه هنوز چشات به راهه میرم و کاش میدونستی دل من هم بی گناهه حلالم کن که با رفتن نمیره عشقت از یادم حلالم کن که گریونم که عشقت داده بر بادم حلالم کن منو عشقم حلالم کن که مجبورم که راهی جز گذشتن نیست حلالم کن که معذورم. . مراقب قلب ها باشيم وقتی تنهاییم، دنبال دوست می گردیم پیدایش که کردیم، دنبال عیب هایش می گردیم وقتی که از دست دادیمش، دنبال خاطراتش می گردیم و همچنان تنها می مانیم هیچ چیز آسان تر از قلب نمي شکند ژان پل سارتر کفر و دین در بر عشاق نکوکار یکی است کعبه و بتکده و سبحه و زرنار یکی است اگر از دیده تحقیق به عالم نگری عشق و معشوقه و عاشق ، دل و دلدار یکی است مختلف گر چه بود درد من و درمانش خوشدلم زانکه طبیبم یک و عطار یکی است
میخواهم برایــت تنهـایی را معنــی کنم در ساحل کنار دریا ایستاده ای هوای سرد،صدای مــوج،انتــــظار انتظار انتظـار، به خودت می آیی،یادت می آید دیگر نه کســی است که از پشت بغلت کند،نه دستی که شانه هایت را بگیرد نه صدای که قشنــگ تر از صدای دریــــا باشد ... اسم این تنهــایی است هــر روز یکبار،هر بار یک دفــعه، هر دفعه یک خــط بنــویس تا شاید بعد از عمری بفهمی با من چه کردی .....!
شاید طبق معمول با یه شیشه مارتینی مستی یا با دوست پسرت داری توی پارتی میرقصی یا شایدم اون و مثل من آزارش میدی یا خیلی ولو روی تخت ماساژش میدی مثل من حرصت میدی که دیوونه بشی ... سرش داد بزنی بگی تو خونه بشین بگی جای نرو دوره همرو خط بکش ولی خودت جلو آینه بکشی خط چشم که به قرارت برسی و تو با اون باشی میگن شیفتش شدی تابع قانوناشی آخه مگه یه آدم تا این حد میشه بی رحم نبودی ببینی تو نبودت چی کشیدم آواره کوچه خیابونا شدم عین بی خونه ها درست عین دیوونه ها با خودم حرف میزدم میگفتم بر میگرده میاد میمونه پیشم فکر میکردم میدونی نباشی دیوونه میشم خدایا به خاطر سیب از بهشت انداختیمون بیرون به خاطر اب انگور میندازیمون جهنم کلا با میوه مشکل داریا
دست بینداز / تمام ِ دوئل ها را شلیک / اتفاق ِ بوداریست که حوالی ما میفتد تو از گردنم با طناب ها / به عرفان میرسی ... من زنجیره ای ترین قتل ها را برایت / نسخه میپیچم حرف ها بماند برای آن دنیا که روحمان از هیچ چیز خبر ندارد ......
روزِ خوبی است فردا عصر تو آخرین سیگارت را میکشی برایِ آخرین بار فکرهایت را میکنی آخرین نامه ی من را پاره می کنی ...آخرین نامه ی خودت را مینویسی آخرین نگاه را به این خانه میکنی چمدانِ کوچکت را بر میداری هوا بارانی است و تو . . . نمیروی روز خوبی است فردا عصر
داستانهایت را دوست دارم حکایت یک نیمکت خالی نیست عصر یک غروب دلگیر جمعه نیست درخت خشک منتظر مانده به تبر نیست قصه مرگ مجنون و سوگ لیلی نیست ... مرز بین دستها و صحبت از فاصله نیست داستانت پر از دشتهایِ سبز زیر آفتاب پر از صدای نم نم باران پر از مهربانی جاری در هر کلام پر از رویا ... پر از خواب شیرین داستانت پر از قصههای با هم بودن است بخوان برایم عشق من..بخوان برایم اگر شد مشتت را باز کن برایم هوس شکوفه کرده ام بهار من بهار من بهار من وفادارى؟ ....... خدا بیامرزدش سلاحی که باهاش با من می جنگیدی ، علاقه من بود بهت ، الان دیگه دووست ندارم ، بدبخت خلع سلاح شدی ، بشین رو زمین دستاتو بذار رو سرت ، بلاخره اون روی سگم بالا اومد delam bad jor gerefte aslan hosele hich kari ro nadaram mr az ye traf ba khanevadam sare in ke man mariz hastam alan dishab ba mam davam shod behesh goftam bayad khonamono avaz mikonim man badam miad kasi behem tohin konam dishab mam khast z bezane be mr ama nazashtam khanevade mr be man hichi nagoftan ta behal vaghean khaste shodam az in zendgi kofti mikham khodamo rahat konam hich kas dostam baram aslan mohem nist dg che etefaghi baray ki miofte hame ye modat gerye mikonan bad tamom mishe man ke az amir moham tar va aziz tar nistam be andaze donya delam gerefte mikham bemiram
حتما ً قبـل ِ خواب ببـوسیـدش ♥! حتی اگه با هم دعـوای ِ بـدی کرده باشیـد ♥ ببـوسیـدش ♥ ... حتی اگه بهتـون گفته باشه از این زنـدگی ِ کوفتـی خسته شـده ♥ ببـوسیـدش ♥! حتی اگه برچسـب ِ ” بد اخـلاق ” بهـتون چسبـونده باشه ♥ ببـوسیـدش ♥! حتی اگه بهتـون گیر ِ بیخـود داده باشه ♥ ببـوسیـدش ♥! گفته باشه از لباسـی که شما عاشقشین متنفـره ! ♥ نفهمیـده باشه شما موهـاتون رو مِش کردین ♥!ببـوسیـدش ♥ حتی اگه بـوی ِ عرق و خستگی میـده ♥ ببـوسیـدش ♥! حتی اگه یـادش میـره جواب سلام ِ شما رو بـده ♥ ببـوسیـدش ♥! حتی اگه خیلی وقته براتـون گُـل نخـریده ♥ ببـوسیـدش ♥! وقتی زیرپیـرهنی سفیـد ِ حلقه ای پوشیـده و بـازوهای ِ سفیـدش رو با اون پیـچ ِ ماهیچه ای ِ مردونه انداخته بیـرون ♥ وقتی صورتش ته ریش ِ جذابی داره ♥ وقتی صداش خسته ُ خمار ِ خوابه ♥ ببـوسیـدش ♥! حتی اگه شما رو رنجـونده و غـرورش نمیذاره دلجـویی کنه ♥ ببـوسیـدش ♥! حتی اگه گرسنه اس و با شما مثل ِ آشپـز ِ دربـارش برخـورد می کنه ♥ ببـوسیـدش ♥! حتی اگه یادش میـره ازتـون تشـکر کنه ♥ ببـوسیـدش ♥! وقتی براتـون یه آهنگ ِ جدیـد میذاره و می گه ♥ ” اینـو برای تـو آوردم ! ” ♥ وقتی تو چشـاش پـُر ِ خواستنه ♥ وقتی دست های ِ ظریـف ِ دختـرونه تـون میـون ِ دستای ِ زمخت و مردونه اش گم می شن ♥ ببـوسیـدش ♥! حتی اگه از عصبانیت داریـد دیوونه می شید ♥ ببـوسیـدش ♥! حتی اگه شما رو با مادرش مقایسه می کنه .. ببـوسیـدش ♥! حتی اگه با حرص می خوایید از خونه بزنیـد بیـرون و اون محـکم بـازوهاش رو دورتـون حلقه می کنه و وسـط ِ جیـغ های ِ شما با خنـده می گه ♥ ” عزیـزم ؛ کجا می خـوای بـری این وقته شب ؟ ببـوسیـدش ♥! وقتی ناغافلی لباسـی رو خریـده که هفته ی پیش ♥ پشت ِ ویتریـن دیدین و فقـط یه کلمه گفتین این چه خوشگله ♥! ♥ وقتی دست هاش پـُر از خریـد خونه ان و درُ با پـاش می بنـده ♥ وقتی با نگاهـی پـُر از تحسین سر تا پاتـون رو برانـداز می کنه ♥ ببـوسیـدش ♥! حتی اگه تـوی ِ شرکـت پیـاز خورده و تا موهاش بـو میدن ♥ ببـوسیـدش ♥! حتی اگه با دوست هاش تلفنـی یک ساعـت حرف می زنه و شامتـون سـرد شده ♥ حتی اگه رو دنـده ی ” نه ” گفتن افتـاده ♥ ببـوسیـدش ♥! وقتی شمـا رو وسـط ِ آرایش کردن می بوسه ♥ وقتی باهاتـون کُشتـی می گیـره و مثل ِ پـَر از رو زمین بلنـدتون می کنه ♥ ! وقتی تو دلتنگی هاتون داوطلبانه می بردتـون بیـرون و شما رو تو شهـر می گردونه ♥ ببـوسیـدش ♥! حتماً قبـل خـواب ببـوسیـدش ❤ !شایـد فـردایی نباشـه ❤ ♥ ♥شایـد شما فـردا نباشیـد ♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
salam dojtan az hame adama badam miad az iman ey kash parsa aslan kasi be name dost nadasht iman daghonam kard mage shkhsiyat be makane onam behem tohin kard delam azash gereft omidvaram past va khar beshe dokhtara dastamalesh konan parsa hame daram mishkonanam ye kash man bemiram delam gereft mikham bemiram dishab khodamo mikhastam bendazam jelo mashin ama... dg donya baram arzashesh nadare hamash gerye mikonam zaf shodam khodaya hadaghal nasim khobe pisham hast omidavaram iman badbakht she va rozi hezar bar arezoy marg bokone یه پنجره با یه قفس یه حنجره بی هم نفس سهم من از بودن تو یه خاطرست همینو بس تو این مثلث غریب ستاره هارو خط زدم دارم به آخر می رسم از اونور شب اومدم . یه شب که مثل مرسیه خیمه زده رو باورم می خوام تو این سکوت تلخ صداتو از یاد ببرم بزار که کوله بارمو رو شونه ی شب بزارم باید که از اینجا برم فرصت موندن ندارم داغ ترانه تو نگام شوق رسیدن تو تنم تو حجم سرد این قفس منتظر پر زدنم من از تبار غربتم از آرزو های محال قصه ی ما تموم شده با یه علامت سوال؟ |